در این کویر ...

نیوه مانگ

دل نوشته های من...

در این کویر ...

تقدیم به تو.....

 در این کویر ، در این سکوت...

در این لحظه های نا تمام شب های سرنوشت ،

بی تو تا کجا ، بی تو تا کدام فراسو ...

تا کی گام هایم به خاک ، آلوده میشود؟

تپش گام هایم ضربان تند حادثه بود .

حادثه هرگز خبر نمیکند وتو خوب میدانی ...

که عشق حادثه سبز ضربان ملایم زندگیست .

ابر نگاه تو فرسنگ ها دورتر از من بود ...

اما چک چک یاد تو بر خاطراتم هنوز میبارد .

در این کویر ، در این سکوت ،

نبض نگاه سبز تو بر کویر دستانم هنوزمیلرزد !

آواز لحظه های بی کسی من اینک سرود باد های کویری اینجاست

که آواره دشت های بی پایانند .

نگاه کن که شبیه آوارگی بادهای بلند پاییز شده ام .

نگاه کن که شبیه هیجان سقوط اشک زرد درختان شده ام .

آهسته صدایم کن که غبار خاطرات مه گرفته بر نیاشوبد .

غربت نا تمام غنچه های سر بریده آرزوهایم را زمزمه کن

که به مرز نا گریزغروب زندگیم نزدیک میشوم .

سکوت کن که سکوت سرود آشنای لحظات تنهایی انسان است .

در میان هیاهوی بلند شن باد های کویر،

سکوت شفاف پنجره خاطرات مان گم میشود .

سکوت کن! تا صدای ترد پنجره ها منتشر شود.

سکوت کن که ساقه نازک لحظات آخر به صدای من به صدای تو حساسیت دارد.

سکوت کن که نگاهمان در سکوت متولد میشود .

سکوت کن که به لحظات ملکوتی عروج نور نزدیک میشویم .

شهردلمان به تسخیر صدای ترد پنجره ها در آمده ،

سکوت کن که موذن به تلاوت آیه های هجرت نزدیک است

سکوت کن که لحظه های نا تمام شب در کمین تپش ترد پنجره هاست .

سکوت کن... .

--------------------------------------------------------------------

   o,hia ldai lsu,n [,k ! hdk ]i pvtdi nhnha 'gl 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 31 مرداد 1386برچسب:, ] [ 13:59 ] [ سروه ] [ ]